آغاز هفته ی 33
سلام دردونه ی مامانی... 33 هفتگیت مبارک آریو برزنم... دیروز یعنی 3 شنبه 19/2/91 وقت دکتر داشتم صبح زود بیدار شدیم و صبحانه خوردیم بعد با بابا فرهاد رفتیم تا من سونو بشم...خیلی معطل شدیم...آخه دکتر سونوگرافیست دیر اومد...نوبتم که شد با بابا فرهاد رفتیم داخل و سونو شدم ...مامانی دلم خیلی برات تنگ شده بود...35 روز از آخرین سونوم میگذشت...دوست داشتم ببینم چقدر بزرگ شدی و وزنت چطوره...خدارو شکر تو حالت خوبه خوب بود و وزنتم 2200 بود عزیزم....دکتر خیلی راضی بود...آقای دکتر شکمتو نشونمون داد و گفت چه نفسای عمیقی میکشه آخه شکمت خیلی بالا پایین میرفت و دستات و میاوردی سمت شکمتو تکون میدادی...عزیزم کلی دلم برات ضعف میرفت اون موقع...راست...
نویسنده :
مهرانا
19:17